در حال گوش دادن به : delam mikhad -ebi
این روز ها با هر کسی به معاشرت بنشینی خنجر غلاف شده ی ترسش را بیرون می آورد و نشانت میدهد . گفت و گوهای هر روزه مان شده تزریق نا امیدی. تمام آدم های دلسوز دورو برمان ، هلمان میدهند توی یک ماراتن ! ماراتن هرکه زودتر رفت . هرکه زودتر خودش را نجات داد!
من به نا امیدی فکر نمیکنم ، نه اینکه امیدوار باشم ! شرایطم چاره ای جز بیخیالی به دستم نمیدهد. میدانی ، بیست و چند ساله بودن سن خوبی نیست ، اگر مثل من هنوز دریایت تلاطم داشته باشد و عامدانه یا به اجبار فرار کنی از س . مدام توی ذهنم تکرار میشود من در قید فرداها چه چیزی دارم که منتظرش باشم ؟ چه کسی را دارم که متتظرم باشد؟ چرا از پوچ بودنی به پوچ بودن های دیگر فرار کنم؟ من هستم ! به من بگو انجمن آنهایی که قرار نیست برَوند کجاست تا پناه بگیرم ؟
لطفن شما بروید و پشت سرتان را هم نگاه نکنید . شماهایی که همیشه بهترین امکانات را داشتید ، قوی ترین بند پ ها را داشتید ، پول ساز ترین موقعیت های شغلی گیرتان آمد . برَوید ، بروید ، شاید بشود ما هم در این مملکت جا شویم!

شاید بشود ما هم در این مملکت جا شویم

، ,های ,هم ,بروید ,امیدی ,پوچ ,شاید بشود ,بشود ما ,را داشتید ,داشتید ، ,دارم که

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

عمومی کسب و کار صمدی وبلاگ شخصی یونس ذکایی ادوردز گوگل دانلود کتاب روانشناسی رشد لورا برک هر دو جلد پایان نامه (واردات و پخش کلیه قطعات آسانسور ) ریل ،درب ،کابین ،موتور حفاظ شاخ گوزنی وبلاگ شخصی فائزه عبودی فروشگاه فایل های نایاب